مجللدیکشنری فارسی به انگلیسیaugust, deluxe, gallant, gorgeous, grand, grandiose, imperial, imposing, luxurious, magnificent, noble, palatial, pompous, princely, queenly, regal, rich, royal
ریخت و پاشلغتنامه دهخداریخت و پاش . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، خرج زیاد. برج . (از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن . اسراف ونفله کاری . گشاده دستی و سخاوت کردن . (از ی
مجلللغتنامه دهخدامجلل . [ م ُ ج َل ْ ل َ ] (ع ص ) دارای بزرگواری و عظمت و قدرت و شوکت و جلال . (ناظم الاطباء). باشکوه . باجلال .
مجلللغتنامه دهخدامجلل .[ م ُ ج َل ْ ل ِ ] (ع ص ) ابر فراگیرنده ٔ همه ٔ زمین را به باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || هر چیزی که کاملاً بپوشاند