مجشورلغتنامه دهخدامجشور. [ م َ ] (ع ص ) بعیر مجشور؛ شتر سرفنده به سرفه ٔ خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انذاردیکشنری عربی به فارسیمشورتي , گوش بزنگ , هوشيار , مواظب , زيرک , اعلا م خطر , اژيرهوايي , بحالت اماده باش درامدن يا دراوردن