مجدیلغتنامه دهخدامجدی . [ م َ ] (اِ) نوعی از خربوزه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : هر جا رطبی تری است نجدی آمناگوی شهد مجدی است .محسن تأثیر (از آنندراج ).
مجدیلغتنامه دهخدامجدی . [ م ُ ] (ع ص ) جراحت روان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زخم روان و جاری . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دهنده و بخشنده و عطا کننده . (ناظم الاطب
مجدی پاشالغتنامه دهخدامجدی پاشا. [ م َ ] (اِخ ) محمد مجدی پاشا ابن محمد صالح مجدی (1275-1339 هَ . ق .) از علمای حقوق و در علوم الهی و روانشناسی استاد و عضو انجمن روانشناسی پاریس بود
زاویه ٔ مجدیلغتنامه دهخدازاویه ٔ مجدی . [ ی َ ی ِ م َ ] (اِخ ) از مدرسهای معروف جامع عتیق است و در داخل مقصوره ٔ وسطی در جوار محراب بزرگ واقع است . این زاویه را حارث بن مهلب بن حسن برکا
مادیانگویش اصفهانی تکیه ای: mâdiyun طاری: mâdiyun طامه ای: mâdiyun طرقی: mâdiyun کشه ای: mâdiyun نطنزی: mâdiyun
مجدی پاشالغتنامه دهخدامجدی پاشا. [ م َ ] (اِخ ) محمد مجدی پاشا ابن محمد صالح مجدی (1275-1339 هَ . ق .) از علمای حقوق و در علوم الهی و روانشناسی استاد و عضو انجمن روانشناسی پاریس بود
زاویه ٔ مجدیلغتنامه دهخدازاویه ٔ مجدی . [ ی َ ی ِ م َ ] (اِخ ) از مدرسهای معروف جامع عتیق است و در داخل مقصوره ٔ وسطی در جوار محراب بزرگ واقع است . این زاویه را حارث بن مهلب بن حسن برکا
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مجدی ملقب بشهاب الدین . او راست : کتاب الحقائق فی حساب الدرج والدقائق . وفات وی به سال 850 هَ . ق . بود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن رجب بن طیبغا المجدی الفرضی المیقاتی الشافعی ملقب به شیخ شهاب الدین . علاّمه ٔ بارع در فقه و نحو و فنونی از ریاضی . او علوم مذکوره را