مجتمع فراغتleisure complexواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از مراکز فراغت با امکانات متنوع برای گذراندن اوقات فراغت
مجتمعدیکشنری عربی به فارسیانجمن , مجمع , جامعه , اجتماع , معاشرت , شرکت , حشر ونشر , نظام اجتماعي , گروه , جمعيت , اشتراک مساعي , انسگان
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن احمد دمشقی . یکی از بزرگان بنی محاسن است در نامه ٔ دانشوران از وی چنین یاد شده است : تاج الدین پسر احمد دمشقی از بنی محاسن که
ابوعلی بن سینالغتنامه دهخداابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس . از حکمای فخام و عل
غدیر خملغتنامه دهخداغدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر س
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی الخطیب . مکنی به ابوبکر و معروف به خطیب بغدادی . او خطیبی حافظ و یکی از مشاهیر ائمه ٔ ادب و بسیار تصنیف و
غایرخانلغتنامه دهخداغایرخان . [ ی ِ ] (اِخ ) لقب اینال حق حاکم اترار و از امرای سپاهیان خوارزمشاه که مسبب حمله ٔ چنگیز به ایران گردید. مؤلف جهانگشا آرد: چون جماعت تجار (تجار مغولی