مجاریلغتنامه دهخدامجاری . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَجری ̍. محل جریان آبها. مجراها. (ناظم الاطباء) : اگر بهایی باشد به ثمن هر جوهر ثمین که ممکن بود حصیاتی که در مجاری انهار بیانش یابندارزان و رایگان نماید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 4).- <sp
مجاریلغتنامه دهخدامجاری . [ م ُ ] (ع ص ) با هم رونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مجاریعلغتنامه دهخدامجاریع. [ م َ] (ع ص ) ج ِ مُجْرِع ؛ ناقه ٔ اندک شیر. (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجاریعلغتنامه دهخدامجاریع. [ م َ] (ع ص ) ج ِ مُجْرِع ؛ ناقه ٔ اندک شیر. (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
رمجاریلغتنامه دهخدارمجاری . [ رَ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن اسحاق الرمجاری الزاهد الانماطی . از مردم رمجار نیشابور است . وی از ابراهیم بن اسحاق انماطی سماع کرد و به سال 351 هَ . ق . بسن 83سالگی درگذشت . (از لباب الانساب ).
رمجاریلغتنامه دهخدارمجاری . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به رمجار که محله ٔ بزرگی است از نیشابور و آن را به فارسی چهارراهک گویند. (از لباب الانساب ). و نیز رجوع به رمجار در معجم البلدان شود.