leavensدیکشنری انگلیسی به فارسیپرتقال، خمیر مایه، مایه، عامل کارگر، خمیر ترش، مخمر کردن، خمیر کردن، ور اوردن
محشرلغتنامه دهخدامحشر. [ م َ ش َ / ش ِ ] (ع اِ) جای گرد آمدن . (مهذب الاسماء) (دهار). گردآمدن جای . روز قیامت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای گرد آمدن مردم در روز قیامت . (