مثربلغتنامه دهخدامثرب . [ م ُ ث َرْ رَ ] (ع ص ) سرزنش کرده شده و نکوهیده بر گناه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نکوهیده . (ناظم الاطباء). || درهم آمیخته و شور
مثربلغتنامه دهخدامثرب . [ م ُ ث َرْرِ ] (ع ص ) مفسد در حیص و بیص اندازنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفسد و بهم زننده . (از اقرب الموارد). و رجوع به تثریب شود.
مثربلغتنامه دهخدامثرب . [ م ُ رِ ] (ع ص ) سرزنش کننده و نکوهنده کسی را بر گناه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثراب شود. || مرد کم عط
مسربلغتنامه دهخدامسرب . [ م َ رَ ] (ع اِ) چراگاه . ج ، مَسارب . (مهذب الاسماء). ورجوع به مسربة شود. || مذهب و محل رفتن . || مسیل و مجرای آب . (از اقرب الموارد).
مصربلغتنامه دهخدامصرب . [ م ِ رَ ] (ع اِ) خنوری که در وی شیر نهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماسدان . (مهذب الاسماء).
مثبتفرهنگ انتشارات معین(مُ بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - ثبت شده . 2 - استوار شده ، برقرار. 3 - ثابت شده ، مدلل . 4 - دارای جنبة موافقت و پذیرش . 5 - خوشایند و خوب . 6 - ویژگی کمیتی بزرگ تر