متدلفلغتنامه دهخدامتدلف . [ م ُ ت َ دَل ْ ل ِ ] (ع ص ) رونده و نزدیک شونده . (آنندراج ). آن که نزدیک می شود. (ناظم الاطباء). || شیر آهسته و نرم رفتار. (منتهی الارب ). شیر بیشه ٔ
مثالاتلغتنامه دهخدامثالات . [ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مثال . و رجوع به مثال شود.- مثالات مقیده ؛ عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اندکه خدای متعال آنها را
undertakersدیکشنری انگلیسی به فارسیمتخلفان، مقاطعه کار کفن ودفن، متعهد، کارگیر، عزیمت کن، جواب گو، کسیکه طرح یاکاری را بعهده میگیرد