مثدلغتنامه دهخدامثد. [م َ ] (ع مص ) پنهان شدن میان سنگها و نگریستن از میان آنها دشمنان را و دیدبانی نمودن برای قوم . || طلایه و دیدبان گردانیدن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندر
مسدلغتنامه دهخدامسد. [ م َ ] (ع مص ) رسن تافتن . (از منتهی الارب ). تافتن رسن را. یا نیکو تافتن آن را. (از اقرب الموارد). نیک تافتن رسن . (تاج المصادر بیهقی ). || در رنج انداخت
مسدلغتنامه دهخدامسد. [ م َ س َ ] (ع اِ) تیر چرخ سیاه آهنین . (منتهی الارب ). محور از آهن . (از اقرب الموارد). || «مرود» و چرخ آهنین که چرخ چاه بر آن می گردد. (از اقرب الموارد).
مسدلغتنامه دهخدامسد. [ م ُ س ِدد ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسداد. راستکار و صواب گفتار. (منتهی الارب ). و رجوع به اسداد شود. || کسی که به سداد و قصد و هدف دست می یابد یا آن را طلب
مسدلغتنامه دهخدامسد.[ م َ س َدد ] (ع اِ) درز و شکاف و سوراخ . (ناظم الاطباء). || سدَّ مسدَّه ؛ قائم مقام آن گشت و در جای آن نشست . (از اقرب الموارد): فقال للاحنف اًن ولیت أحدا
مثدملغتنامه دهخدامثدم . [ م ُ ث َدْ دَ ] (ع ص ) ابریق مثدم ؛ ابریق سرپوشیده به پالونه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ابریق سرپوشیده به پالونه و ترش پالا و یا ابر
مثدنلغتنامه دهخدامثدن . [ م ُ ث َ د دَ ] (ع ص ) مرد بسیارگوشت گران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیارگوشت . ثَدِن . (ازاقرب الموارد). || آنکه دستش کوتاه و گردو نا
مثدنلغتنامه دهخدامثدن . [ م ُ دَ ] (ع ص ) ناقص خلقت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مثدنةلغتنامه دهخدامثدنة. [ م ُ ث َدْ دَ ن َ ] (ع ص ) زن فربه با زشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن فربه با سماجت و زشتی .(ناظم الاطباء). زن بسیارگوشت . (از اقرب الموارد).
مثدنةلغتنامه دهخدامثدنة. [ م ُ دَ ن َ ] (ع ص ) زن ناقص خلقت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).
مثدملغتنامه دهخدامثدم . [ م ُ ث َدْ دَ ] (ع ص ) ابریق مثدم ؛ ابریق سرپوشیده به پالونه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ابریق سرپوشیده به پالونه و ترش پالا و یا ابر
مثدنلغتنامه دهخدامثدن . [ م ُ ث َ د دَ ] (ع ص ) مرد بسیارگوشت گران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیارگوشت . ثَدِن . (ازاقرب الموارد). || آنکه دستش کوتاه و گردو نا
مثدنلغتنامه دهخدامثدن . [ م ُ دَ ] (ع ص ) ناقص خلقت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مثدنةلغتنامه دهخدامثدنة. [ م ُ ث َدْ دَ ن َ ] (ع ص ) زن فربه با زشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن فربه با سماجت و زشتی .(ناظم الاطباء). زن بسیارگوشت . (از اقرب الموارد).
مثدنةلغتنامه دهخدامثدنة. [ م ُ دَ ن َ ] (ع ص ) زن ناقص خلقت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).