مثبتفرهنگ انتشارات معین(مُ بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - ثبت شده . 2 - استوار شده ، برقرار. 3 - ثابت شده ، مدلل . 4 - دارای جنبة موافقت و پذیرش . 5 - خوشایند و خوب . 6 - ویژگی کمیتی بزرگ تر
مثقفدیکشنری عربی به فارسیکتابي , غير متداول , لفظ قلم , پرورده , تربيت شده , مهذب , تحصيل کرده , باسواد , اديب
مثبتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پابرجا، ثابت، متقن، مدلل ۲. استوار، برقرار ۳. اثباتی، ایجابی ≠ منفی، سلبی ۴. فاز ≠ نول ۵. خوب، خوش، خوشآیند ۶. یاریرسان، کارآمد ۷. بزرگتر از صفر
ساهوللغتنامه دهخداساهول . (اِخ ) (الشیخ ...) ابن مهادیوبن جکدیو التیوری معروف به بابا رتن هندی . مؤلف شد الازار در اثناء ترجمه ٔ و «شیخ سعدالدین محمدبن المظفربن روزبهان » آورده
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و ب