متومقلغتنامه دهخدامتومق . [ م ُ ت َ وَم ْ م ِ ](ع ص ) به دوستی پذیرفته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . و رجوع به تومق شود.
متعمقفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ عَ مِّ) [ ع . ] (اِفا.) آن که به عمق چیزی رسیده ، ژرف اندیش ؛ ج . متعمقین .
متعمقفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ عَ مِّ) [ ع . ] (اِفا.) آن که به عمق چیزی رسیده ، ژرف اندیش ؛ ج . متعمقین .