متوفاتلغتنامه دهخدامتوفات . [ م ُ ت َ وَف ْ فا ] (ع ص ) تأنیث متوفی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متوفی شود.
متواتراًلغتنامه دهخدامتواتراً. [ م ُ ت َ ت ِ رَن ْ ] (ع ق ) بطور متواتر و پی در پی . (ناظم الاطباء).
پفیفرلغتنامه دهخداپفیفر. [ پْف ِ / پ ِ ف ِ ] (اِخ ) (ایدا...) نام زنی سیاح و رحاله از اهالی اطریش متولد وین در 1797 م . و متوفات بهمانجا در 1858 م . شوی وی در جوانی بمرد و او پس
ستاتیرالغتنامه دهخداستاتیرا. [ س َ ] (اِخ ) دختر ارسان ، زن داریوش سوم ، متوفات 330 ق .م . برای تمام اسامی فوق رجوع به استاتیرا و ایران باستان شود.
آمنهلغتنامه دهخداآمنه . [ م ِ ن َ ] (اِخ ) نامی است زنان عرب را و ازجمله آمنه ٔ بنت عبدالمطلب و آمنه ٔ بنت وهب بن عبدمناف زوجه ٔ عبداﷲبن عبدالمطلب مادر رسول صلوات اﷲعلیهما متوفّ
متواتراًلغتنامه دهخدامتواتراً. [ م ُ ت َ ت ِ رَن ْ ] (ع ق ) بطور متواتر و پی در پی . (ناظم الاطباء).
متفاتحلغتنامه دهخدامتفاتح . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) در پنهانی گفتگوکننده . (ناظم الاطباء). با هم سخن پوشیده گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاتح