شاهبازلغتنامه دهخداشاهباز. (اِ مرکب ) شهباز. بازی باشد سفید و بزرگ و پادشاهان با آن شکار کنند و آن را بترکی طوغان خوانند. (برهان قاطع). باز سفید بزرگ که پادشاهان با آن شکار میکردن
میانه بالالغتنامه دهخدامیانه بالا. [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) ربعه . مربوع . (دهار). با بالایی نه بلند و نه کوتاه . میانه قامت . میان بالا. معتدل القامه . با قدی موزون و معتدل . متوسطالق
معتدللغتنامه دهخدامعتدل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) راست و برابر. و رجوع به اعتدال شود. || میانه حال .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به اندازه ٔ متوسط. میانه . بین دو حال