متولغتنامه دهخدامتو. [ م َت ْوْ ] (ع مص ) دور ودراز سیر کردن و دور رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دراز کشیدن : و متوت الحبل ؛ دراز کشیدم رسن را. (از منتهی الارب ) (آن
مطولغتنامه دهخدامطو. [ م َ / م ِطْوْ ] (ع اِ) شاخ خرد که دو پاره کرده ، کشت پراکنده و سرشاخ خرمای پراکنده را بندند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شاخه ٔ خرد که د
مطولغتنامه دهخدامطو. [ م َطْوْ ] (ع مص ) نیک راندن ستور. (تاج المصادر بیهقی ). نیک براندن ستور در سفر. (المصادرزوزنی ). کوشیدن در سیر و شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ا
مطولغتنامه دهخدامطو. [ م ِطْوْ ] (ع اِ) نظیر و مانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نظیر. (اقرب الموارد). || یار و همنشین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)