متحویلغتنامه دهخدامتحوی . [ م ُ ت َ ح َوْ وی ] (ع ص ) جمع کرده و فراهم آورده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از فرهنگ جانسون ). || شامل شده و مشمول . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || حلقه شده و مدور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تحوی شود.
متهاییلغتنامه دهخدامتهایی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) با هم سازوار و موافق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهایؤ شود.
متوحیلغتنامه دهخدامتوحی . [ م ُ ت َ وَح ْ حی ] (ع ص ) شتابنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چابک و شتابان . (ناظم الاطباء). و رجوع به توحی شود.
متوحلغتنامه دهخدامتوح . [ م َ ] (ع ص ) آب کشنده از چاه و جز آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بئر متوح ؛ چاهی که بدست آب از آن توان کشید بی دلو یا آنکه از وی به دست آب بر چرخ کشند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عقبة متوح