متهاکللغتنامه دهخدامتهاکل . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) پیکار کننده و خصومت نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . ستیزه جو و جنگجو. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاکل شود.
متعقللغتنامه دهخدامتعقل . [ م ُ ت َ ع َق ْ ق ِ ] (ع ص ) هوش بخود آورنده . (آنندراج ). عاقل و هوشمند و خردمند و دانا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قابل تعقل و شایسته ٔ دریافت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعقل شود.
متهقللغتنامه دهخدامتهقل . [ م ُ ت َ هََ ق ْ ق ِ ] (ع ص ) آن که مانند گرانبار و با گرانی قدم می نهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهقل شود.