متهاتملغتنامه دهخدامتهاتم . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص )دعوی باطل نماینده بر یکدیگر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . منازع و ستیزه جو و جنگجو.(ناظم الاطباء). و رجوع به
متشاتملغتنامه دهخدامتشاتم . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) یکدیگر را دشنام دهنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشاتم شود.
متکاتملغتنامه دهخدامتکاتم . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) پنهان کننده ٔ راز از همدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). رجوع به تکاتم شود.
متهارملغتنامه دهخدامتهارم . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) خود را پیر خرف نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خود را پیرخرف مینمایاند و اظهار خرافت وپیری میکند
متهاترلغتنامه دهخدامتهاتر. [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) دعوی باطل کننده بر یکدیگر و یکدیگر را تکذیب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر دعوی باطل کننده و ی
متشاتملغتنامه دهخدامتشاتم . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) یکدیگر را دشنام دهنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشاتم شود.
متکاتملغتنامه دهخدامتکاتم . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) پنهان کننده ٔ راز از همدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). رجوع به تکاتم شود.
متهارملغتنامه دهخدامتهارم . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) خود را پیر خرف نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خود را پیرخرف مینمایاند و اظهار خرافت وپیری میکند
متهاترلغتنامه دهخدامتهاتر. [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) دعوی باطل کننده بر یکدیگر و یکدیگر را تکذیب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر دعوی باطل کننده و ی