متنتنلغتنامه دهخدامتنتن . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) کسی که دوستان را بگذارد و بااغیار بپیوندد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مطنطنلغتنامه دهخدامطنطن . [ م ُ طَ طَ ] (ع ص ) باطنطنه .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به طنطنه شود.
مانتنلغتنامه دهخدامانتن . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) مورخ و یکی از کاهنان بزرگ مصر و معاصر بطلمیوس اول بود (قرن سوم پیش از میلاد و اوایل قرن چهارم ) و در ایجاد هم آهنگی و اتحاد بین مذهب
مانتنیالغتنامه دهخدامانتنیا. [ ت ِ ] (اِخ ) نقاش و کنده کار ایتالیایی (1431-1506م .) که یکی از پیشوایان دوره ٔ رنسانس بشمار آمده است . او با سختگیری و مشکل پسندی سبکی استوار در نقا
متتنخلغتنامه دهخدامتتنخ . [ م ُ ت َ ت َن ْ ن ِ ] (ع ص ) مقیم شونده در جای . (آنندراج ). اقامت کننده و منزل گیرنده . (ناظم الاطباء).
متنانلغتنامه دهخدامتنان . [ م َ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه . دو تندی رگ پشت از دو جانب . یقال متناالظهر. مذکر و مؤنث هر دو می آید. (ناظم الاطباء). و رجوع به «مَتن » شود.
متنتخلغتنامه دهخدامتنتخ .[ م ُ ت َ ن َت ْ ت ِ ] (ع ص ) به دشت درآینده . || آن که از سر وی شپش جویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به غالیه و بوی خوش مالیده . (از محیطالمحیط)
مانتنلغتنامه دهخدامانتن . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) مورخ و یکی از کاهنان بزرگ مصر و معاصر بطلمیوس اول بود (قرن سوم پیش از میلاد و اوایل قرن چهارم ) و در ایجاد هم آهنگی و اتحاد بین مذهب
مانتنیالغتنامه دهخدامانتنیا. [ ت ِ ] (اِخ ) نقاش و کنده کار ایتالیایی (1431-1506م .) که یکی از پیشوایان دوره ٔ رنسانس بشمار آمده است . او با سختگیری و مشکل پسندی سبکی استوار در نقا