متماریلغتنامه دهخدامتماری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) به شک شونده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشکوک و در گمان و شک . (ناظم الاطباء). || جنگجو و ستیزه جو و منازعه و مخا
روی گردانلغتنامه دهخداروی گردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) کسی که از کاری اعراض کند و از آن روی تابد. (ناظم الاطباء). مُعرِض . (یادداشت مؤلف ). متماری . (منتهی الارب ). اعراض کننده و بی د