متقابل ناضربدریnondecussateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگآذینی متقابل که در آن هر جفت از برگها یا ساختارهای متقابل با جفت پیشین زاویۀ 90 درجه ندارند
متقابلفرهنگ مترادف و متضاد۱. روبرو، رویارو، محاذی ۲. همراس ≠ متخارج ۳. دوسویه، دوطرفه ≠ یکطرفه، یکسویه
متقابللغتنامه دهخدامتقابل . [ م ُت َ ب ِ ] (ع ص ) نعت است از تقابل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با هم روباروی گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقابل و رو
متقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت متقابل، دوطرفه، دوجانبه، مشترک تعادلی، متعادل کننده، واکنشی مخالف، ضد، روبرو، متضاد بازدارنده تعویض شده، مبادله شده جدلی برعکس، وارون، وارونه، واژگو
صبح ازللغتنامه دهخداصبح ازل . [ ص ُ ح ِ اَ زَ ] (اِخ ) نام او میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از مردم نور مازندران و مؤسس فرقه ٔ ازلیان است . ازلیان و بهائیان دو فرقه اند که پیشوای هر