متفیللغتنامه دهخدامتفیل . [ م ُ ت َ ف َی ْ ی َ ] (ع ص ) بر فیل نشسته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تفیل شود.
متفیللغتنامه دهخدامتفیل . [ م ُ ت َ ف َی ْ ی ِ ] (ع ص ) رای ضعیف شونده و خطاکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پرسهو در رأی خود. (ناظم الاطباء). || فربه . (
متفأللغتنامه دهخدامتفأل . [ م ُ ت َ ءِ ] (ع ص ) کسی که بنام او فال میگیرند و تفأل میزنند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.