متغذیلغتنامه دهخدامتغذی .[ م ُ ت َ غ َذْ ذی ] (ع ص ) خورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غذاخورنده . || پرورش کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تغذی شود.
متغدیلغتنامه دهخدامتغدی . [ م ُ ت َ غ َدْ دی ] (ع ص ) چاشت خورنده . (آنندراج ). کسی که ناشتائی خورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که شام می خورد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تغدی شود.
متغاضیلغتنامه دهخدامتغاضی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بی خبری نماینده و تغافل کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غافل و بی خبر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغاضی شود.