متعاظللغتنامه دهخدامتعاظل . [ م ُ ت َ ظِ ] (ع ص ) سگان که در پی ماده بر زبر یکدیگر روند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). سگان در پی ماده بر زیر یکدیگر رونده از گشنی . (ناظم الاطباء)
متعازللغتنامه دهخدامتعازل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) از همدیگر گوشه گیرنده و یکسو و دور شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دور و رحلت کرده وبه یک سو شده و عزلت گ
متعاظلةلغتنامه دهخدامتعاظلة. [ م ُ ت َ ظِ ل َ ] (ع ص ) ملخ بر هم نشسته و لازم گرفته یکدیگر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاظل شود.
متعاظلةلغتنامه دهخدامتعاظلة. [ م ُ ت َ ظِ ل َ ] (ع ص ) ملخ بر هم نشسته و لازم گرفته یکدیگر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاظل شود.