متشرفلغتنامه دهخدامتشرف . [ م ُ ت َ ش َرْ رِ ] (ع ص ) بزرگ و بزرگ منش . (آنندراج ). تعظیم شده و توقیرشده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || متکبر و مغرور. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || گشاده دست و خوبروی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تشرف شود.
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رَ ] (ع ص ) هر آنچه در اختیار و تملک کسی باشد. (ناظم الاطباء).- غیرمتصرف ؛ بیرون از اختیار وتملک کسی ، مانند مرغ در هوا و ماهی در آب . (ناظم الاطباء). آنچه در تصرف نباشد. و رجوع به ماده ٔ قبل و تصرف شود.- <span class="h
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رِ ] (ع ص ) دست در کاری کننده و برگردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دارنده و مالک . (ناظم الاطباء). دارنده و مالک و در ملکیت و قابض و دارا و صاحب و خداوند.(ناظم الاطباء). کسی که مالی یا ملکی را در تصرف و اختیار خود دارد <span
possessesدیکشنری انگلیسی به فارسیدارایی دارد، داشتن، دارا بودن، متصرف بودن، در تصرف داشتن، دارا شدن، متصرف شدن
possessingدیکشنری انگلیسی به فارسیدارایی، داشتن، دارا بودن، متصرف بودن، در تصرف داشتن، دارا شدن، متصرف شدن
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رَ ] (ع ص ) هر آنچه در اختیار و تملک کسی باشد. (ناظم الاطباء).- غیرمتصرف ؛ بیرون از اختیار وتملک کسی ، مانند مرغ در هوا و ماهی در آب . (ناظم الاطباء). آنچه در تصرف نباشد. و رجوع به ماده ٔ قبل و تصرف شود.- <span class="h
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رِ ] (ع ص ) دست در کاری کننده و برگردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دارنده و مالک . (ناظم الاطباء). دارنده و مالک و در ملکیت و قابض و دارا و صاحب و خداوند.(ناظم الاطباء). کسی که مالی یا ملکی را در تصرف و اختیار خود دارد <span
متصرففرهنگ فارسی معین(مُ تَ صَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دست در کاری دارنده . 2 - کسی که مالی یا ملکی را در تصرف و اختیار خود دارد.3 - حاکم ، والی . 4 - محصل مالیاتی محل . 5 - اسم متصرف آن است که تثنیه و جمع بسته شود و مصغر گردد و بدو نسبت دهند؛ مق . غیر متصرف .
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رَ ] (ع ص ) هر آنچه در اختیار و تملک کسی باشد. (ناظم الاطباء).- غیرمتصرف ؛ بیرون از اختیار وتملک کسی ، مانند مرغ در هوا و ماهی در آب . (ناظم الاطباء). آنچه در تصرف نباشد. و رجوع به ماده ٔ قبل و تصرف شود.- <span class="h
متصرفلغتنامه دهخدامتصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رِ ] (ع ص ) دست در کاری کننده و برگردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دارنده و مالک . (ناظم الاطباء). دارنده و مالک و در ملکیت و قابض و دارا و صاحب و خداوند.(ناظم الاطباء). کسی که مالی یا ملکی را در تصرف و اختیار خود دارد <span
متصرففرهنگ فارسی معین(مُ تَ صَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دست در کاری دارنده . 2 - کسی که مالی یا ملکی را در تصرف و اختیار خود دارد.3 - حاکم ، والی . 4 - محصل مالیاتی محل . 5 - اسم متصرف آن است که تثنیه و جمع بسته شود و مصغر گردد و بدو نسبت دهند؛ مق . غیر متصرف .