متخصص شبکهnetworking specialistواژههای مصوب فرهنگستانشرکت یا شخصی که در طراحی و برپاسازی شبکه تخصص دارد
متخصصلغتنامه دهخدامتخصص . [ م ُ ت َ خ َص ْ ص ِ ] (ع ص ) خاص گردیده . (آنندراج ). تخصیص شده و برای خود قبول کرده شده و مخصوص گشته . (ناظم الاطباء) : بنده ٔ مخلص و خادم متخصص احمد
صنایعلغتنامه دهخداصنایع. [ ص َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ صَنیع. (منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه . (المنجد) (مهذب الاسماء). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود : از هر صنایعی که بخواهی بر او اثروز
حامورابیلغتنامه دهخداحامورابی . (اِخ )ششمین پادشاه از اولین سلسله ٔ پانزده نفری سلاطین بابل و مؤسس و بانی حقیقی وواقعی مملکت بابل . قانون حامورابی قدیم ترین قوانینی است که تا امروز
قطبلغتنامه دهخداقطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش
واقفلغتنامه دهخداواقف . [ق ِ ] (اِخ ) مولوی میران محیی الدین متخلص به واقف برادر عینی شایق شاعر است . به سال 1205 قمری در اودگیرهند به دنیا آمد. پس از تحصیل فارسی به فراگرفتن عر
والهلغتنامه دهخداواله . [ ل ِ ] (اِخ ) یوسف اصفهانی (میرزا...). متخلص به واله ، ازشاعران و خوشنویسان قرن یازدهم هجری قمری است و در دربار صفویه به وزارت توپخانه مشغول بود. او راس