متعذر وصفهدیکشنری عربی به فارسیوصف ناپذير , توصيف ناپذير , نامعلوم , غير قابل اظهار , نا گفتني , غيرقابل بيان
محتاطفرهنگ مترادف و متضاداحتیاطکار، بااحتیاط، حازم، دوراندیش، عاقبتاندیش، باحزم، مالاندیش، متحذر، محترز ≠ بیپروا
نقالدیکشنری عربی به فارسیمتحرک , قابل حرکت , قابل تحرک , سيال , تلقن همراه , قابل حمل ونقل , سفري , سبک , ترابرپذير , دستي