متبذللغتنامه دهخدامتبذل . [ م ُ ت َ ب َذْ ذِ ] (ع ص ) بذله پوش و کسی که عمل نفس خود کند و بادروزه دارد خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مبتذل [ م ُ ت َ ذِ ] و تبذل شود.
متبدللغتنامه دهخدامتبدل . [ م ُ ت َ ب َدْ دِ ] (ع ص ) بدل چیزی گیرنده .(آنندراج ). کسی که می گیرد چیزی را عوض چیزی . || دگرگون شده . تبدیل شونده . || آن که واژگون می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبدل شود.- متبدل شدن ؛ دگرگون گردیدن . تبدیل شدن :<
متبدلفرهنگ فارسی معین(مُ تَ بَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بدل گیرنده چیزی را. 2 - تبدیل شونده ؛ ج . متبدلین .
متبادللغتنامه دهخدامتبادل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) معاوضه کننده . (آنندراج ). || معاوضه کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبادل شود.
مبتذللغتنامه دهخدامبتذل . [ م ُ ت َذِ ] (ع ص ) بذله پوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بذله پوش . باد روزه پوش . کهنه پوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کسی که عمل نفس خود کند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به متبذّل شود.
مذیللغتنامه دهخدامذیل . [ م ُ ذَی ْ ی َ] (ع ص ) درازدامن : رداء مذیل ؛ چادر درازدامان . (از منتهی الارب ). با دامن بلند. (یادداشت مؤلف ). طویل الذیل . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || کتاب ذیل و تذییل نوشته . (یادداشت مؤلف ). کتابی که اضافی بر آنچه در متن دارد مطالبی در ذیلش نوشته شده باشد
بادروزهلغتنامه دهخدابادروزه . [ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) بادروژه . بمعنی هرروزه باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). عادت بود مستمر. عادت و کار هرروزه است چه غذا باشد چه لباس که هر روز پوشند یا کاری که هر روز کنند. معتاد. مألوف . چیزی که هر روز بکار برند و استعما