متبلغتنامه دهخدامتب . [ م ُ ت ِب ب ] (ع ص ) (از «ت ب ب ») سست و ضعیف گرداننده . (آنندراج ). هر آنچه ضعیف و ناتوان و زبون باشد. (ناظم الاطباء). اتب اﷲ قوته ؛ سست و ضعیف گرداند ا
مطبلغتنامه دهخدامطب . [ م َ طَ ] (ع اِ) جائی که طبیب در آن نشیند و معالجه ٔ مریضان نماید. (از غیاث ) (از آنندراج ). آنجا که طبیب نشیند آماده ٔ طبابت بیماران را. محکمه . درمانگا
متبعفرهنگ انتشارات معین(مُ تَّ بَ) [ ع . ] (اِمف .) آن چه که در پی آن رفته باشند؛ کسی یا چیزی که ازو پیروی کنند؛ پیشوا، مقتدا. ج . متبعین .
متبعفرهنگ انتشارات معین(مُ تَّ بَ) [ ع . ] (اِمف .) آن چه که در پی آن رفته باشند؛ کسی یا چیزی که ازو پیروی کنند؛ پیشوا، مقتدا. ج . متبعین .
متبینفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ بَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آشکار شونده ، پیدا، هویدا. 2 - آشکار کننده . ج . متبینین .