متاهةدیکشنری عربی به فارسیشکنج , لا بيرنت , دخمه پرپيچ وخم , ماز , پلکان مارپيچ , پيچيدگي , چيز بغرنج , جاي پرپيچ وخم , پيچ وخم , سرسام , هذيان
متأههلغتنامه دهخدامتأهه . [ م ُ ت َ ءَهَْ هَِه ْ ] (ع ص ) ناله کننده و آه گوینده . (آنندراج ). ناله کننده و آه کشنده و اندوهگین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأهه شود.
متأبهلغتنامه دهخدامتأبه . [ م ُ ت َ ءَب ْ ب ِه ْ ] (ع ص ) تکبرکننده . (آنندراج ). متکبر و سرکش و نافرمان . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأبه شود.
متألهلغتنامه دهخدامتأله .[ م ُ ت َ ءَل ْ ل ِه ْ ] (ع ص ) پرستنده . ج ، متألهین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که خدا را پرستش کند.عابد. زاهد. || آن که به علم الهیات اشتغال د
متألهینلغتنامه دهخدامتألهین . [ م ُ ت َ ءَل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) به معنی پرستش کنندگان و عبادت کنندگان حق تعالی و حکمای صاحب اسلام . (آنندراج ) (غیاث ). ج ِ متأله در حالت نصبی و جر