متعنیلغتنامه دهخدامتعنی . [ م ُ ت َ ع َن ْ نی ] (ع ص ) رنج کشنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانده و خسته و رنج کشنده . (ناظم الاطباء).
متأنیلغتنامه دهخدامتأنی . [ م ُ ت َ ءَن ْ نی ] (ع ص ) درنگ کننده . (آنندراج ). کسی که درنگ می کند و سستی می نماید. (ناظم الاطباء). آن که در امری درنگ و تأمل کند. درنگ کننده . |
مانیتیسمفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) نیروی مغناطیسی در بدن انسان که می تواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
متأنیلغتنامه دهخدامتأنی . [ م ُ ت َ ءَن ْ نی ] (ع ص ) درنگ کننده . (آنندراج ). کسی که درنگ می کند و سستی می نماید. (ناظم الاطباء). آن که در امری درنگ و تأمل کند. درنگ کننده . |
صدقیالغتنامه دهخداصدقیا. [ ] (اِخ ) آخرین (تن ) از سلسله ٔ سلاطین یهود. او پسر یوشیا و عم یهویاگین و نام حقیقی وی متانیا بود و نبوخد نصر (نبوکد نزر) نام او را به صدقیا مبدل کرد و
آهسته کارلغتنامه دهخداآهسته کار. [ هَِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) بطی ٔ. کند. دیرجُنْب . کر : مگر میرفت استاد مهینه خری میبرد بارش آبگینه یکی گفتش که بس آهسته کاری بدین آهستگی بر خر چه دا