متأسفانهلغتنامه دهخدامتأسفانه . [ م ُ ت َءَس ْ س ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی مرکب ، ق مرکب ) پر از اندوه و رنج . (ناظم الاطباء). || بطور اندوه ورنج و بطور ناله و زاری و بطور دریغ. (ناظم
متأسفینلغتنامه دهخدامتأسفین . [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ ] (ع ص ،اِ) متأسفان . ج ِ متأسف در حالت نصبی و جری . در فارسی مراعات این قاعده نکنند. و رجوع به تأسف شود.
متاساةلغتنامه دهخدامتاساة. [ م ُ ] (ع مص ) (از«ت س و») رنجانیدن کسی را و استخفاف او کردن . (آنندراج ). تاساه متاساة، رنجانید وی را و استخفاف او کرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموار