مبیهیلغتنامه دهخدامبیهی . [ م ُ ب َ ] (ع ص ) پیداکننده ٔ قوت باه و تشدید ها و بدون یای تحتانی غلط است ... بدانکه مبیهی منسوب است به مبیه که صیغه ٔ اسم فاعل است بر وزن مصور از باب
مباهیلغتنامه دهخدامباهی . [ م ُ ] (ع ص ) مباهات کننده و فخرکننده و نازکننده .(ناظم الاطباء). فخرکننده و نازنماینده . (آنندراج ). نازکننده و فخرکننده . مفتخر. سربلند. سرفراز. سراف
مباهیلغتنامه دهخدامباهی . [ م ُ ] (ع ص ) مباهات کننده و فخرکننده و نازکننده .(ناظم الاطباء). فخرکننده و نازنماینده . (آنندراج ). نازکننده و فخرکننده . مفتخر. سربلند. سرفراز. سراف
مبهیاتلغتنامه دهخدامبهیات . [ م ُ ب َهَْ هی یا ] (ع ص ، اِ) ادویه که باه انگیزد. (آنندراج ). داروهای مقوی باه که بر قوت جماع افزایند. (ناظم الاطباء). ج ِ، مبهیة. و رجوع به مُبَهّی
مبهیلغتنامه دهخدامبهی . [ م ُ ] (ع ص ) خالی و معطل کننده خانه را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). خالی کننده و ویران گذارنده ٔ خانه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || فارغ و ت