مبیدلغتنامه دهخدامبید. [ م ُ ] (اِخ ) خداوند تبارک و تعالی . (ناظم الاطباء). یکی از نامهای خدا. (از اشتنیگاس ).
مبیدلغتنامه دهخدامبید. [ م ُ ] (ع ص ) هلاک گرداننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خراب کننده و مخرب و هلاک کننده و تباه کننده . (ناظم الاطباء).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن الحشاء مکنی به ابوجعفر حکیم . او راست : مفید العلوم و مبیدالهموم دائر بر تفسیر الفاظ لغوی طبی .
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) سبکی ابونصر عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی : قاضی القضاة و مورخ و محقق بوده وی درسال 727 هَ . ق . در قاهره متولد شد و باپدرش بدمشق
خوارزمیلغتنامه دهخداخوارزمی . [ خوا / خا رَ ] (اِخ ) جمال الدین محمدبن العباس خوارزمی ، مکنی به ابوبکر.بسال 316 هَ . ق . زاده شد و در 383 هَ . ق . درگذشت .او را طبرخزی می گویند زیر
گاورسلغتنامه دهخداگاورس . [ وِ / وَ ] (اِ) معرب آن جاورس ، دانه ای شبیه به ارزن که بیشتر به کبوتران دهند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بطوری که از تقریر صاحب تحفة المؤمنین و غیره مع