مبرقعلغتنامه دهخدامبرقع. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع اِ) نام نغمه ای از موسیقی . (غیاث ) آنندراج ). نام نوائی از موسیقی . (ناظم الاطباء) نغمه ای است از موسیقی مخصوص راست پنجگاه . (فرهنگ ف
مبرقعفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.۲. [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
مبرقعةلغتنامه دهخدامبرقعة. [ م ُ ب َ ق َ ع َ ] (ع ص ) گوسپند سپیدسر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مبرقعةلغتنامه دهخدامبرقعة. [ م ُ ب َ ق ِ ع َ ] (ع ص ) سپیدی پیشانی اسب که تمام روی را درگرفته باشد و در سیاهی نمایان بود. یقال غرة مبرقعة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
مفرقعاتدیکشنری عربی به فارسیشاه بلوط اروپايي , رنگ خرمايي مايل بقرمز , درجزيره دورافتاده ياجاهاي مشابهي رها شدن يا گير افتادن
مبرقعةلغتنامه دهخدامبرقعة. [ م ُ ب َ ق َ ع َ ] (ع ص ) گوسپند سپیدسر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مبرقعةلغتنامه دهخدامبرقعة. [ م ُ ب َ ق ِ ع َ ] (ع ص ) سپیدی پیشانی اسب که تمام روی را درگرفته باشد و در سیاهی نمایان بود. یقال غرة مبرقعة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
گنجگاهلغتنامه دهخداگنجگاه . [ گ َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی پنجگاه است که شعبه ٔ بلندی مقام راست و شعبه ٔ پستی آن مبرقع است . (برهان ) (آنندراج ).
علی تقویلغتنامه دهخداعلی تقوی . [ ع َ ی ِ ت َ ق َ ] (اِخ ) ابن حسین بن ابراهیم بن حسن اخوی تقوی . شاعربود و نسب خود را به موسی مبرقعبن امام الجواد محمدتقی (ع ) می رساند. وی در سال 1
غرةلغتنامه دهخداغرة. [ غ ُرْ رَ ] (ع اِ) ج ، غُرَر. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات )(اقرب الموارد). سپیدی پیشانی است بزرگتر از درمی . وَضَح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغا