مبتزلغتنامه دهخدامبتز. [ م ُ ت َزز ] (ع ص ) رباینده . رباینده به ستم . (از منتهی الارب ). || ستاره ای که بر احوال مولود بدان استدلال کنند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). در ا
مبتزللغتنامه دهخدامبتزل . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) شکافته شده . (ناظم الاطباء). || شکفته مثل غنچه ٔ خرمابن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شکفته شده مانند شکوفه ٔ خرمابن . (ناظم الا
مبتزللغتنامه دهخدامبتزل . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) شکافته شده . (ناظم الاطباء). || شکفته مثل غنچه ٔ خرمابن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شکفته شده مانند شکوفه ٔ خرمابن . (ناظم الا
کدخداهلغتنامه دهخداکدخداه . [ ک َ خ ُ ] (اِ مرکب ) از کده (خانه ) و خداه (رب ). (از مفاتیح العلوم خوارزمی ). کوکب مُبتَزّ بر هیلاج و آن در علم احکام نجوم دلالت بر کمیت عمر کند. (ی
ابتزازلغتنامه دهخداابتزاز. [ اِت ِ ] (ع مص ) گرفتن و ربودن چیزی به ستم . نزع . انتزاع . سلب . غصب . غلبه . || کثرت حظوظ کوکبی دربرجی و در این صورت این کوکب را مبتزّعلیه گویند.
مولدلغتنامه دهخدامولد. [ م َ ل ِ ] (ع اِ) زمان ولادت . (آنندراج ) (غیاث ). هنگام زادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هنگام تولد. زایچه . گاه زادن . هنگام زادن . زمان زادن . سا