26 فرهنگ

3332 مدخل


ترجمه مقاله

مباشر

mobāšer

عامل کاری؛ کارپرداز؛ کارگزار.

پیشکار، سرپرست، سررشتهدار، قایممقام، کارگزار، کدخدا، معاون، ناظر، نایب، نماینده، وکیل، عامل، کارپرداز

procurator, caretaker, churchwarden, factor, guardian, lieutenant, overseer, steward