مایملکلغتنامه دهخدامایملک . [ ی ُ / ی َ ل َ ] (اِ مرکب ) مال . دارایی : مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح فقهی ومدنی ) قسمت مثبت از دا
ماملکلغتنامه دهخداماملک . [ م َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) دارایی و هر آنچه دارا و مالک باشند. (ناظم الاطباء). دارایی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مایملک .
دایملک خانلغتنامه دهخدادایملک خان . [ ] (اِخ ) نام پادشاه ختا که معاصر شاهرخ تیموری بوده است اما ظاهراًدایملک مصحف دایمنک باشد رجوع به دایمنک خان شود.
الفقیر لایملکلغتنامه دهخداالفقیر لایملک . [ اَ ف َ رُ ی َ ل ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی شخص فقیر مالک چیزی نیست : گفت ... هر که از مال وقف چیزی بدزدد قطعش لازم نیاید: الفقیر لایملک ، هرچه