مایع شیشهشوwindshield washer fluid, windscreen washer fluid, washer fluidواژههای مصوب فرهنگستانمحلولی که با آبپاش شیشۀ جلو برای تمیز کردن شیشۀ جلو به آن پاشیده میشود
پمپ آبپاش شیشۀ جلوwindshield washer pump, windscreen washer pump, washer pumpواژههای مصوب فرهنگستانپمپی که با فشار مایع شیشهشو را به لولۀ آبپاش میفرستد
آبپاش شیشۀ جلوwindshield washer nozzle, washer nozzleواژههای مصوب فرهنگستانافشانکی بر روی در موتور یا متصل به تیغۀ برفپاککن برای پاشیدن مایع شیشهشو بر روی سطح شیشۀ جلو
سامانۀ آبپاش شیشۀ جلوwindscreen washer, windshield washerواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از مخزن و پمپ و لولههای اتصال و آبپاش که مایع شیشهشو را بر روی سطح شیشه میپاشد
پیپتفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهلولۀ شیشهای مدرج برای داخلکردن مقداری معینی مایع از ظرفی به ظرف دیگر.
سرنگفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهتلمبۀ کوچک شیشهای یا فلزی یا پلاستیکی با سوزن توخالی که بهوسیلۀ آن داروی مایع را در زیر پوست یا میان رگ داخل میکنند.