مأسوفلغتنامه دهخدامأسوف . [ م َءْ ] (ع ص ) اندوهگین . (ناظم الاطباء).- مأسوف علیه ؛ به جای مرحوم ، پس از ذکر نام غیرمسلمانی مرده آرند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).|| خشمگین .
ماسورهفرهنگ انتشارات معین(رِ) = ماشوره : 1 - لولة باریک . 2 - نی باریک . 3 - آلتی است در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود. 4 - آلتی است در توپ و تفنگ . ماشوره هم گفته می شود.
علیهلغتنامه دهخداعلیه . [ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع حرف جر + ضمیر) بر او. بر وی . || ضرر. نقصان . زیان . (ناظم الاطباء). به زیان .- بر علیه ؛ در تداول فارسی معاصر، مقابل بر له ، به جا