ماهوارة مکعبیcube satelliteواژههای مصوب فرهنگستانماهوارهای با طول و عرض و ارتفاع 10 سانتیمتر و جرمی حدود 1/33 کیلوگرم در هر واحد نیز: تاسواره cubesat
ماهوارهلغتنامه دهخداماهواره . [ ماه ْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ماهوار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماهیانه باشد که به نوکران دهند. (فرهنگ جهانگیری ). ماهیانه . مشاهره . سرماهی . مهواره
صندوقلغتنامه دهخداصندوق . [ ص ُ ] (ع اِ) تَبَنْگو. خاشکدان . (از برهان ) (صحاح الفرس ). قسمی جعبه که پول و لباس و نان و غیره در آن نهند. یخدان فلزین یا چوبین به فلز پوشیده : برفت
فردوسلغتنامه دهخدافردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ )نام یکی از شهرستانهای استان نهم که محدود است از طرف شمال به شهرستان گناباد و کویر نمک ، از طرف خاور به دهستان نیمبلوک و دهستان پس
دخترلغتنامه دهخدادختر. [ دُ ت َ ] (اِ) فرزند مادینه ٔ انسان . ابنه . بنت . دخت . بولة. ولیدة. (یادداشت مؤلف ). شَعرَة. نافِجَة. (منتهی الارب ). مقابل پسر که فرزند نرینه ٔ آدمی
جسرمیرلغتنامه دهخداجسرمیر. [ ج ِ رِ ] (اِخ ) مغیر (مصحف ) جسلمیر که نام شهری است مابین ملک تته که دارالملک سند است و ماروار که از هند است . (آنندراج ) : نوچه ای کز جسرمیر آید به گ