ماهولغتنامه دهخداماهو. [ ] (اِ) به معنی زیب و زینت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). زیب و زینت و آرایش . (ناظم الاطباء) : ور ز چپ اندر آیدت آهوخوب رو را چه حاجت ماهو. آ
ماهولغتنامه دهخداماهو. (اِخ ) نام حاکم سیستان بوده است و او از جانب یزدجرد حکومت کرد و او را ماهویه هم می گفته اند. (برهان ). نام یکی از حکام سیستان بوده که از جانب یزدگرد شهریا
ماهولغتنامه دهخداماهو. [ هَُ وَ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) کلمه ٔ مرکب از «ما» و «هُوَ» یعنی چه چیز است آن .(ناظم الاطباء). آن چیست . چیست آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سؤال بواسط
ماهویلغتنامه دهخداماهوی . (اِخ ) مرزبان مرو معاصر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی . هنگامی که یزدگرد از سپاه عرب شکست خورد به سوی او رفت و از وی یاری خواست ولی او نسبت به یزدگرد خ