مانورکلغتنامه دهخدامانورک . [ رَ ] (اِ) مرغابی تیزپر که سرخاب نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). چکاوک است و آن پرنده ای باشد که به عربی ابوالملیح خوانندش .بعضی گویند پرنده ای است آبی که
چکاوکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) پرندهای کوچک و خوشآواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر؛ چرز؛ مانوک؛ مانورک؛ جل؛ جلک؛ ژوله؛ هوژه؛ خجو؛ خاکخسپه: ◻︎ هر چکاوک را رسته ز بر سر
سرخابلغتنامه دهخداسرخاب . [ س ُ ] (اِ مرکب )نوعی از مرغابی باشد سرخ رنگ . گویند ماده ٔ آن را مانند زنان حیض برآید، و بعضی گویند پرنده ای است که تمام شب از جفت خود جدا باشد و یکدی
خرچاللغتنامه دهخداخرچال . [ خ َ ] (اِ مرکب ) مرغی است بزرگ از جنس هوبره و گوشت آن لذیذ، خرد آنرا چال و بزرگ آنرا خرچال گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).قسمی از مرغابی