مارطیوسلغتنامه دهخدامارطیوس . [ طِ ] (اِ) کانون اول . (از التفهیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از 10 اسفند تا 10 فروردین . مارس . آذار. (یادداشت ایضاً).
مانتیسلغتنامه دهخدامانتیس . (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح ریاضی ) در لگاریتم اعداد، جزو صحیح لگاریتم را مفسر و جزو اعشاری آن را «مانتیس » گویند. باتوجه به معنی لگاریتم و صفر و مفسر و مان
مانطسلغتنامه دهخدامانطس . [ ] (اِ) حجری است هندی یعنی سنگی است که در هندوستان می باشد. گویند باطل السحر است . هرکه با خود دارد سحر بروی کار نکند و از جمیع امراض محفوظ باشد. (برها
بقراطلغتنامه دهخدابقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) نام حکیمی . (غیاث اللغات ). نام حکیمی دهریه که انیس و جلیس سکندر بود و او عالم را قدیم میگفت و مخلوقی نمیدانست . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منی
داءالکلبلغتنامه دهخدادأالکلب . [ ئُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) هاری . جنون سبعی . نوعی از مانیاست لکن گاهی بدخویی کند و گاهی مهربانی نماید و چاپلوسی کند همچون خوی سگان . صاحب کشاف اصطلا