ماندگی 1burnout 2واژههای مصوب فرهنگستانحالتی که بهویژه در مشاغل پرفشار یاریگرانه، با علائمی نظیر خستگی روحی، ناتوانی از ادامۀ کار و از دست دادن احساس کارایی ایجاد میشود
ماندگی2holdup 1/ hold-upواژههای مصوب فرهنگستان1. حجم مادهای که در لوله یا مخزن فرایند نگه داشته میشود 2. مایعی که در مخزن یا لولۀ قائم با جریان گاز یا بخار بالارونده معلق نگه داشته شده است
ماند 1stayواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی برای مشخص کردن وضعیت لنگر و زنجیر و شناور نسبت به یکدیگر در هنگامی که شناور در لنگر است
زمان ماندdetention time, retention time 1واژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم برای آنکه جریان معینی از سیال مخزنی را پر کند، یا مدتزمان نظری لازم برای گذر جریان معین سیال از مخزن
دامنگیرفرهنگ انتشارات معین( ~.) (ص فا.) 1 - باعث گرفتاری و ماندگی . 2 - آن چه که شخص را وادار به حمایت و نگهداری از کسی یا چیزی می کند.
بدویتفرهنگ انتشارات معین(بَ دَ یَّ) [ ع . بدویة ] (اِمص .) 1 - بادیه نشینی ، بیابان گردی . 2 - عقب ماندگی .
بیتوتهفرهنگ انتشارات معین(بَ تَ یا بِ تِ) [ ع . بیتوتة ] 1 - (مص ل .) شب ماندن در جایی . 2 - شب زنده - داری . 3 - (اِمص .) شب ماندگی .