مال امیرلغتنامه دهخدامال امیر. [ اَ ] (اِخ ) مال الامیر. ایذه . ایذج . در نوزده فرسنگی مشرق شوشتر و آن قصبه ٔ مرکزی بختیاری است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ثم سافرنا من مدینة تس
مال امیریلغتنامه دهخدامال امیری . [ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال است که در بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ملامیرزاجانلغتنامه دهخداملامیرزاجان . [ م ُل ْ لا ] (اِخ ) حکیمی است از مردم شیروان معاصر شاه طهماسب صفوی . ذوقی کاشانی شاعر، در حکمت شاگرد او بوده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و
حسن مالمیریلغتنامه دهخداحسن مالمیری . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) متخلص به راهب (یا واهب ). رجوع به راهب و ذریعه ج 9 ص 245 و 253 و 353 شود.
خلج مالمیرلغتنامه دهخداخلج مالمیر. [ خ َ ل َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک . دارای 834 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و محصولات آنجا غلات ، بنشن ،
logدیکشنری انگلیسی به فارسیوارد شوید، لگاریتم، کنده، کارنامه، سرعت سنجکشتی، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش سفرنامه کشتی، گزارش سفر هواپیما، قطعهای از درخت که اره نشده، ثبت کردن وقایع، کن
مال امیریلغتنامه دهخدامال امیری . [ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال است که در بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
شالومال امیریلغتنامه دهخداشالومال امیری . [ اَ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیر سوسن سکنی دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
کورکورلغتنامه دهخداکورکور.(اِخ ) از طوایف هفت لنگ بختیاری است که در مال امیر سوسن سکنی ̍ دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
مال میرلغتنامه دهخدامال میر. (اِخ ) ایذج . ایذه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).از جاهای تاریخی در ناحیه ٔ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است و دارای مجسمه ها و مع
امیریلغتنامه دهخداامیری . [ اَ ] (از ع ، حامص ) امیربودن . شغل امیر. امارات . حکمرانی . (فرهنگ فارسی معین ) : خواجه ٔ بزرگ نشست و کارها راست کردند امیری ِ باکالنجار را. (تاریخ بی