مالیات سرمایهcapital levy, capital taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که افزون بر مالیات بر درآمد، بر داراییهای اشخاص حقیقی یا حقوقی وضع میشود
بندارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دارای باغ و ملک بسیار؛ بنهدار؛ مالدار؛ مایهدار؛ سرمایهدار.۲. کسی که مالیات یک ناحیه را جمعآوری میکرده.
درصدلغتنامه دهخدادرصد. [ دَ ص َ ] (اِ مرکب ) چند قسمت از صد قسمت (تمام ) چیزی . مقدار چیزی در ازاء یا به ازاء صد در صد چیزی . علامتش «%» است که عدد درصد در طرف راست آن نوشته میش
مؤونتلغتنامه دهخدامؤونت . [ م َ ئو ن َ ] (ع اِ) مؤونة. مؤونه . قوت . لوازم معیشت از نفقه و گرانی نفقه . (از یادداشت مؤلف ). مؤنة. (ناظم الاطباء) : عیالان و مؤونت بسیار دارد
خالصهلغتنامه دهخداخالصه . [ ل ِ ص َ / ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || (اِ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. (آنندراج )