مالولغتنامه دهخدامالو. (اِخ ) فیزیک دان فرانسوی (1775 - 1812 م .). وی «پولاریزاسیون نور» را کشف کرد. (از لاروس ).
مالولغتنامه دهخدامالو. [ ل ُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ فرانسوی (1830 - 1907 م .). داستانهای معروفی داردکه مهمترین آنها عبارتند از بی خانمان ، رومن کالبری و پومپون . (از لاروس ).
مألولغتنامه دهخدامألو. [ م َءْ ل ُوو ] (ع ص ) (از «ال و») مشکی که به درخت اِلاء دباغت یافته باشد. (آنندراج ): سقاء مألو؛ مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. مَألِی ّ. (از
مالوفدیکشنری عربی به فارسیعادي , مرسوم , اشنا , وارد در , مانوس , خودي , خودماني , معتاد , شخص داءم الخمر , هميشگي
مألوفةلغتنامه دهخدامألوفة. [ م َءْ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مألوف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مألوف شود.
مألوفاتلغتنامه دهخدامألوفات . [ م َءْ] (ع ص ، اِ) ج ِ مألوفة مؤنث مألوف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شاید که شیر از تشدید و تکلیفی که در این ریاضت به امساک از مرغوبات و فطام
مألولغتنامه دهخدامألو. [ م َءْ ل ُوو ] (ع ص ) (از «ال و») مشکی که به درخت اِلاء دباغت یافته باشد. (آنندراج ): سقاء مألو؛ مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. مَألِی ّ. (از