مالزملغتنامه دهخدامالزم . [ ل َ زِ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مأخوذ از تازی ، مایلزم و هرآنچه لازم و واجب باشد. (ناظم الاطباء) (از جانسون ).
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کلدةبن عمروبن ابی علاج بن ابی سلمةبن عبدالعزی بن غمرةبن عوف بن قسی ثقفی مکنی به ابی وائل از مردم طائف ، از بطن ثقیف ، مولای ابوبکرة ثقف