معفورلغتنامه دهخدامعفور. [ م َ ] (ع ص ) بازار کاسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ماسورهفرهنگ انتشارات معین(رِ) = ماشوره : 1 - لولة باریک . 2 - نی باریک . 3 - آلتی است در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود. 4 - آلتی است در توپ و تفنگ . ماشوره هم گفته می شود.