ماطعلغتنامه دهخداماطع. [ طِ ] (ع ص ) به پیش دهان و به دندان پیشین خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خالص . (از اقرب الموارد).- بیاض ماطع
ماتعلغتنامه دهخداماتع. [ ت ِ ] (ع ص ) دراز از هر چیز. (ناظم الاطباء). دراز و نیکو از هرچیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || میزان چرب و غالب و یا فاضل و افزون . یقال : میزان مات
حوصلغتنامه دهخداحوص . [ ح َ ] (ع اِ) معص . (منتهی الارب ). مغص . (اقرب الموارد): گویند انی اجدفی بطنی حوصاً و بوصاً و هر دو بیک معناست . (اقرب الموارد). || (مص ) حیاصة. دوختن .